1- محو شدن حسنات در قیامت به دلیل ...
پیامبر صلى الله علیه و آله :
یُؤتى بِاَحَدٍ یَومَ القیامَةِ یوقَفُ بَینَ یَدَىِ اللّهِ وَ یُدفَعُ إِلَیهِ کِتابُهُ فَلایَرى حَسَناتِهِ فَیَقولُ: اِلهى لَیسَ هذا کِتابى فَاِنّى لا اَرى فیها طاعَتى! فَیُقالُ لَهُ: اِنَّ رَبَّکَ لا یَضِلُّ وَ لایَنسى ذَهَبَ عَمَلُکَ بِاغتیابِ النّاسِ ثُمَّ یُؤتى بِآخَرَ وَ یُدفَعُ اِلَیهِ کِتابُهُ فَیَرى فیهِ طاعاتٍ کَثیرَةً فَیَقولُ: اِلهى ما هذا کِتابى فَاِنّى ما عَمِلتُ هذِهِ الطّاعاتِ فَیُقالُ: لاَِنَّ فُلانا اغتابَکَ فَدُفِعَت حَسَناتُهُ اِلَیکَ؛
روز قیامت فردى را مىآورند و او را در پیشگاه خداوند نگه مىدارند و کارنامهاش را به او مىدهند، اما حسنات خود را در آن نمىبیند. عرض مىکند: الهى! این کارنامه من نیست! زیرا من در آن طاعات خود را نمىبینم! به او گفته مىشود: پروردگار تو نه خطا مىکند و نه فراموش. عمل تو به سبب غیبت کردن از مردم بر باد رفت. سپس مرد دیگرى را مىآورند و کارنامهاش را به او مىدهند. در آن طاعت بسیارى را مشاهده مىکند. عرض مىکند: الهى! این کارنامه من نیست! زیرا من این طاعات را بجا نیاوردهام! گفته مىشود: فلانى از تو غیبت کرد، حسنات او به تو داده شد.
- نورانیت شخصی که شهادت حق دهد
پیامبر صلى الله علیه و آله :
وَ مَن شَهِدَ شَهادَةَ حَقٍّ لِیُحیِىَ بِها حَقَّ امرِىءٍ مُسلِمٍ اَتى یَومَ القیامَةِ وَ لِوَجهِهِ نورٌ مَدَّ البَصَرِ تَعرِفُهُ الخَلایِقُ بِاسمِهِ وَ نَسَبِهِ ؛
کسى که براى زنده کردن حق یک مسلمان، شهادت حقّ بدهد، روز قیامت در حالى آورده مىشود که پرتو نور چهرهاش، تا چشم کار مىکند دیده مىشود و خلایق او را به نام و نسب مىشناسند.
(کافى، ج 7، ص 381، ح 1)
3- بازخواست در قیامت به اندازه عقل
امام باقر علیهالسلام:
إنَّ اللّه تَبارَکَ وَتَعالى یُحاسِبُ النّاسَ عَلى قَدرِ ما آتاهُم مِنَ العُقُولِ فِى الدُّنیا؛
خداوند (در روز قیامت) از بندگانش به مقدار عقلى که به آنها داده بازخواست خواهد کرد.
(غررالحکم، ج 6، ص 441، ح 10926)
4- برطرف شدن اندوه در قیامت
امام رضا علیه السلام:
مَـن فـرّج عن مـومـن فـرّج الله عَن قَلبه یـَوم القیامة؛
هر کس اندوه و مشکلى را از مومنى بر طرف نماید خداوند در روز قیامت انـدوه را از قلبش بر طرف سازد.
(اصول کافى، ج 3، ص 268)
5- ترس از خدا امنیت در قیامت
امام حسین علیه السلام:
لا یأمَن یومَ القیامَةِ إلاّ مَن خافَ الله فِی الدُّنیا؛
کسی در قیامت در امان نیست مگر کسی که در دنیا ترس از خدا در دل داشت.
(مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص 69)
6- باریک بینی در قیامت به اندازه عقل بندگان
امام باقر علیهالسلام :
اِنَّما یُداقُّ اللهُ العِبادَ فی الحِسابِ یَومَ القِیامَةِ علی قَدرِ ما اَتاهُم مِن العُقُولِ فِی الدُّنیا؛
خدا در روز قیامت نسبت به حساب بندگانش به اندازه عقلی که در دنیا به آنها داده است باریک بینی می کند.
(اصول کافی، ج 1، ص 12)
پیامبر صلى الله علیه و آله :7- مشاهده قیامت همزمان با مرگ
اِذا ماتَ اَحَدُکُم فَقَد قامَت قیامَتُهُ، یَرى ما لَهُ مِن خَیرٍ وَ شَرٍّ؛
هرگاه یکى از شما بمیرد، قیامتش برپا مىشود و خوبىها و بدىهاى خود را مىبیند.
(کنزالعمّال، ح 42123)
پیامبر صلى الله علیه و آله :8- اولین چیز در ترازو عمل
اَوَّلُ ما یوضَعُ فى میزانِ العَبدِ یَومَ القیامَةِ حُسنُ خُلقِهِ؛
نخستین چیزى که روز قیامت در ترازوى اعمال بنده گذاشته مىشود، اخلاق خوب اوست.
(قرب الإسناد، ص 46، ح 149)
9- پشیمان ترین فرد در قیامت
امام صادق علیه السلام:
اِنَّ مِن اَعظَمِ النّاسِ حَسرَهً یَومَ القِیامَهِ، مَن وَصفَ عَدلاً ثُمَّ خالَفَهُ اِلَى غَیرِه؛
پشیمان ترین شخص در روز قیامت، کسى است که براى مردم از عدالت سخن بگوید، اما خودش به دیگران عدالت روا ندارد.
(وسائل الشیعه، ج15، ص 295)
10- دورترین افراد در قیامت از خدا
امام محمد باقر علیه السلام:
الجَبّارونَ اَبعَدُ النّاس منَ اللهِ عزُّ و جلَّ یومَ القیامَةِ؛
دورترین مردم ار خداوند عزّو جل در روز قیامت سرکشانِ متکبّر هستند.
(جهادالنفس، ص254)
11- روزه یاد آور قیامت
امام رضا علیه السلام فرمود:
انما امروا بالصوم لکى یعرفوا الم الجوع و العطش فیستدلوا على فقر الاخر؛
مردم به انجام روزه امر شدهاند تا درد گرسنگى و تشنگى را بفهمند و به واسطه آن فقر و بیچارگى آخرت را بیابند.
(وسائل الشیعه، ج 4، ص 4، ح 5 _ علل الشرایع، ص 10)
11-بزرگترین افسوس
امام علی علیه السلام فرمود:
إنَّ اعظَمَ الحَسَرَاتِ یَومَ القیامَةِ حَسرَةُ رَجُل کَسَبَ مالاً فی غَیرِ طاعَةِ اللهِ فوَرِثَهُ رَجُلٌ فانفَقَهُ فی طاعَةِ اللهِ سُبحانَهُ فَدَخَلَ بِهِ الجَنّة وَ دَخَلَ الاوَّلُ بِهِ النّارَ.
روز قیامت بزرگترین افسوس،ُ افسوس مردی است که مالی را به ناروا گردآورده به دوزخ رود و آن مال را برای کسی به ارث گذارد که در طاعت خداوند سبحان خرجش نموده به بهشت رود.
(نهج البلاغه حکمت 429)